نوانی که با من دوستند میگویند که هرگز ندیده اند کسی به قدر من ساعتش
را دید بزند . و البته این خلق و خو نه مناسب ماهیگیری است که قالب به
آب می سپارد و نه مناسب مردی است که میخواهد پسند بانوان واقع شود .
تحصیالت رسمی اش کم و بیش مطابق با رسم زمانه گذشت . بین 7 تا 9
سالگی چند دوره ی مقدماتی در یک مدرسه ی آمادگی شبانه روزی گذراند .
این دوران هم به طبعش خوش ننشست : این شیوه ی غریب و به باور من
قابل اعتراض تحصیالت انگلیسی ، تنها از آن رو حفظ گردیده که والدین
میتوانند از دست بچه هایشان در خانه خالص شوند . شاید معدودی از این
مدارس مقدماتی باشند که برای خوشامد خاطر شاگردان دست به کار هایی
بزنند ، اما ویگزن فورد ، مدرسه ای که مرا بدان سپردند ، این تظاهر را هم
کنار گذاشته بود . سه شریکی که آن جا را میگرداندند با واقع بینی پذیرفته
بودند که والدین اصل هستند و نه بچه ها....از پدر ها با ویسکی های قوی و
سودا پذیرایی میکردند ....و مادر ها را به باغستانی دلگشا راهنمایی
میکردند و به راهی می راندند که درختان سردر هم کرده ی لیمو بر آن چتر
می کشید ....
بعد ها همیشه از کم و کیف تحصیالتش در این مدرسه ناراضی بود .
بخصوص گله داشت که چرا در طی همین دوره ، التین را بدو نیاموخته اند تا
در بزرگسالی آنطور که شایسته ی هر استاد مجرب است با این زبان عمیقا
مانوس باشد . التین را در مدرسه ی بعدی اش ، در وینچستر بود که
فراگرفت .
دوره ی مدرسه ی شبانه روزی وینچستر کم و بیش از 9 تا 17 سالگی وی
را می پوشاند ، اما این دوره هم ، حداقل در سالهای نخست ، چندان خاطرات
خوشی برایش به جا نگذاشت . پسر های در دسته های سی نفری ، تحت
سرپرستی شاگردان ارشد در خانه های جداگانه تقسیم بندی میشدند . کنت از
این حیث اقبال خوشی نداشت ، چرا که ارشدش با وی چپ افتاده و به
خصوص از سر زیاده بزرگش بیزار بود . در مسابقات فوتبال ترتیبی می داد
که کنت در نوک جبهه ی مخالف قرار گیرد تا شاید بتواند سرش را له و
لورده کند . مینویسد : ترتیبی داد تا به آموزش مشت زنی فرستاده شوم .