یم با چند مکعب و استوانه و گاهگاهی مخروط ، چیز هایی مثل هیئت در
هم چند خانه بر پا میکردو من باید با رعایت دقیق پرسپکتیو و توجه کامل
به حجمیت اشکال آن ها را میکشیدم .
استاد به تصویر گری کتابهای کودکان میپرداخت و اشکال و مناظر و
حیوانات انسان چهره اش را در زمینه ی تصویری این داستان ها میگنجاند .
البته روز جدایی از او هم فرا رسید : ویگزن فوردرا که ترک میکردم ، با
همه ی شدت عواطفی که میتوان در پسری 9 ساله سراغ گرفت به مالقاتش
رفتم تا خداحافظی کنم . از کار بعدی اش پرسیدم _ومنظورم صرفا در زمینه
ی تصویر گری کتاب بود _ با پرسش من ناگاه چهره ی شاد و خندانی گرفت
. پاسخ داد : یک روز پسرکم ، یک روز بهدریا خواهم زد و باز نخواهم
گشت .
من گفته اش را از خاطر راندم ، اما آنچه گفت همان کاری بود که در واقع
انجام داد .
راهنمای دیگرش نقاش درجه دومی بود ، چارلز سیم نام . دوستی اش با این
یکی سال ها به طول انجامید . اندرز گویی سیم چنین بود : تا هنگامی که
بزرگ نشده ای باید کسی را سرمشق بگیری . سرمشقت باید کسی باشد که
هنر را سهل ننگرد . بدترین انتخابی که میتوانی داشته باشی گوگن است . او
البته هنرمند بزرگی است ، اما تاثیر مهلکی به جا میگذارد . در مورد وان
گوگ نیز تا وقتی که وان گوگ بشوی ، نمیتوانی مثل او نقاشی کنی ؛ و به
نظر هم نمی رسد که از قماش او باشی . اما به سزان بچسب . در کار او
هیچگاه به غایت نخواهی رسید . آرزو دارم سالی نقاشی را کنار بگذارم و
بعد با تواضع تمام به شاگردی سزان بپردازم . ولی دیگر برای این کار بسیار
دیر شده است .
این استاد هم سرانجام روزی جیب هایش را از سنگ انباشت و در آب پرید .
کنت در موردش میگوید : سیم هیچگاه خود واقعی اش را نیافته بود ، چون
در آن دوران اصوال هیچ گونه خود واقعی نمیتوانست وجود داشته باشد
هم چند خانه بر پا میکردو من باید با رعایت دقیق پرسپکتیو و توجه کامل
به حجمیت اشکال آن ها را میکشیدم .
استاد به تصویر گری کتابهای کودکان میپرداخت و اشکال و مناظر و
حیوانات انسان چهره اش را در زمینه ی تصویری این داستان ها میگنجاند .
البته روز جدایی از او هم فرا رسید : ویگزن فوردرا که ترک میکردم ، با
همه ی شدت عواطفی که میتوان در پسری 9 ساله سراغ گرفت به مالقاتش
رفتم تا خداحافظی کنم . از کار بعدی اش پرسیدم _ومنظورم صرفا در زمینه
ی تصویر گری کتاب بود _ با پرسش من ناگاه چهره ی شاد و خندانی گرفت
. پاسخ داد : یک روز پسرکم ، یک روز بهدریا خواهم زد و باز نخواهم
گشت .
من گفته اش را از خاطر راندم ، اما آنچه گفت همان کاری بود که در واقع
انجام داد .
راهنمای دیگرش نقاش درجه دومی بود ، چارلز سیم نام . دوستی اش با این
یکی سال ها به طول انجامید . اندرز گویی سیم چنین بود : تا هنگامی که
بزرگ نشده ای باید کسی را سرمشق بگیری . سرمشقت باید کسی باشد که
هنر را سهل ننگرد . بدترین انتخابی که میتوانی داشته باشی گوگن است . او
البته هنرمند بزرگی است ، اما تاثیر مهلکی به جا میگذارد . در مورد وان
گوگ نیز تا وقتی که وان گوگ بشوی ، نمیتوانی مثل او نقاشی کنی ؛ و به
نظر هم نمی رسد که از قماش او باشی . اما به سزان بچسب . در کار او
هیچگاه به غایت نخواهی رسید . آرزو دارم سالی نقاشی را کنار بگذارم و
بعد با تواضع تمام به شاگردی سزان بپردازم . ولی دیگر برای این کار بسیار
دیر شده است .
این استاد هم سرانجام روزی جیب هایش را از سنگ انباشت و در آب پرید .
کنت در موردش میگوید : سیم هیچگاه خود واقعی اش را نیافته بود ، چون
در آن دوران اصوال هیچ گونه خود واقعی نمیتوانست وجود داشته باشد